استعاره‌سازی همچون سوء‌نیت: خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم هویت (مطالعة موردی: رمان هویت اثر میلان کوندرا)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکترای فلسفة غرب، عضو هیئت علمی گروه الهیات، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران

چکیده

میلان کوندرا همواره بر تأثیر فلسفۀ اگزیستانسیالیسم در رمان در قرن بیستم تأکید کرده است. هدف پژوهش حاضر خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم استعاره­سازی در رمان کوندرا است. این مقاله با رویکردی تطبیقی و بینارشته­ای بر این مسئله متمرکز شده که استعاره­سازی نزد کوندرا چه ارتباطی با مفهوم «سوء­نیت» در نگاه سارتر دارد. یافته­های مقاله نشان داد مفهوم سوء­نیت در نظر سارتر و استعاره­سازی نزد کوندرا کارکرد یکسانی در هویت­بخشی دارند؛ کارکردی که به‌زعم آن دو، چیزی جز خودفریبی نیست: آن‌ها طریقی هستند برای تبدیل فرد به شیء یا استحالۀ سوژه به اُبژه که با انکار آزادی، اضطراب انتخاب و مسئولیت را از آدمی دور می­کند. کارکرد مثبت استعاره آشکارسازی وجه آفرینشگرانۀ سوژه و کارکرد منفی آن شیءوارگی است. در نگاه کوندرا، کیچ از طریق استعاره­ها زیبایی را به دام تبدیل می­کند. سوژه­ها دربرابر زیبایی آسیب­پذیرند. استعاره­ها با این‌همان­سازی میان دو جهان بیگانه منجر به مسخ سوژه می­شوند. توجه به کارکرد هویت­بخشی و هستی­شناختی استعاره­ها متأثر از اندیشه‌های نیچه است. نیچه کشف کرد که استعاره­ها چیزی بیشتر از آرایه­های ادبی هستند. یکی از یافته­های تحقیق این است که چگونه ما از طریق استعاره­ها، هویت­ها را بازآفرینی می‌کنیم.
 

کلیدواژه‌ها


منابع
ـ پانتر، دیوید (1394). استعاره. ترجمۀ محمدمهدی مقیمی­زاده. تهران: نشر علم.
ـ دوبووار، سیمون (1388). جنس دوم. ترجمۀ قاسم صنعوی، تهران: توس.
ـ سارتر، ژان پل (1379). تهوع. ترجمۀ امیرجلال­الدین اعلم. تهران: نیلوفر.
ـ ـــــــــــــ (1394).  هستی و نیستی. ترجمۀ مهستی بحرینی. تهران: نیلوفر.
ـ قویمی، مهوش و مریم ساسان (1393). «هویت بر اثر مهاجرت در متن آثار میلان کوندرا». دوفصلنامۀ نقد زبان و ادبیات خارجی. دانشگاه شهید بهشتی. ش12. صص197ـ211.
ـ کافمن، سارا (1385). نیچه و استعاره. ترجمۀ لیلا کوچک‌منش. تهران: گام نو.
ـ کوندرا، میلان (1387). بار هستی. ترجمۀ پرویز همایون­پور. تهران: قطره.
ـ ـــــــــــــ (1389). هنر رمان. ترجمۀ پرویز همایون­پور. تهران: قطره.
ـ ـــــــــــــ (1396). هویت. ترجمۀ پرویز همایون­پور. تهران: قطره.
ـ ــــــــــــ (1397). زندگی جای دیگری است. ترجمۀ پانته­آ مهاجر کنگرلو. تهران: فرهنگ نشر نو.
ـ لیکاف، جرج و مارک جانسون (1395). استعاره­هایی که با آن­ها زندگی می­کنیم. ترجمۀ هاجر آقاابراهیمی. تهران: نشر علم.
ـ نجفی، رضا (1386). «بار هستی و ماهیت انسانی: بازتاب اندیشه­های نیچه و هایدگر در آثار میلان کوندرا». فصلنامۀ آزما. ش53. صص17ـ19.  
ـ نیچه، فریدریش (1380). «درباب حقیقت و دروغ به مفهومی غیراخلاقی». ترجمۀ مراد فرهادپور. در فلسفه، معرفت و حقیقت. تهران: هرمس.
ـ وُ، پتریشیا (1393). «مدرنیسم و پسامدرنیسم: تعریفی جدید از خودآگاهی ادبی». ترجمۀ حسین پاینده. در مدرنیسم و پسامدرنیسم در رمان. تهران: نیلوفر.
ـ ویکس، رابرت (1397). فلسفۀ مدرن فرانسه. ترجمۀ پیروز ایزدی. تهران: نشر ثالث.
- Adams, V. (2003). "The search for self in a Post-modern World". in Milan Kundera: Bloom's Modern Critical Views. Edited and with an Introduction by Harold Bloom.
- Bayley, J. (2003). "Kundera and Kitsch".in Milan Kundera: Bloom's Modern Critical Views. Edited and with an Introduction by Harold Bloom.
- Beavoir, S.D. (2009). La deuxiems sexe (translation into Farsi by Ghasem Sanavi). Tehran: Toos.
- Ghavimi, M. & Sasan, M. (2014). "Identity of immigrants in the works of Milan Kundera". Critical Language & Literary Studies. No. 12. pp. 197-211.
- Hans, J. (2003). "Kundera's Laws of Beauty". in Milan Kundera: Bloom's Modern Critical Views. Edited and with an Introduction by Harold Bloom.
- Kofman, S. (2006). Nietzsche and metaphor (translated into Farsi by Leila Koochakmanesh). Tehran: Gaamenow.
- Kundera, M. (2008). L'insoutenable Legerete de l'etre (translated into Farsi by Parvis Homayoonpoor). Tehran: Ghatreh.
___________ (2010). L'Art Du Roman (translated into Farsi by Parvis Hoamayoonpoor). Tehran: Ghatreh.
____________(2015). The book of laughter and forgetting (translated into Farsi by Foroogh Pooryavari. Tehran: Roshangaran.
______ (2017). L'idettite' (translated into Farsi by Parvis Homayoonpoor). Tehran: Ghatreh.
__________ (2018). La Vie est ailleurs (translated into Farsi by Pantea Mohajer Kangarloo). Tehran: Nashrenow.
- Lakoff, G. & Johnson, M. (2017). Metaphors we live by (translated into Farsi by Hajar Agha Ebrahimi). Tehran: Elm.
- Lyotard, J. (2002).The Postmodern condition: A report on knowledge (translated into Farsi by Hosseinali Nouzari). Tehran: Gamenow.
- Najafi, R. (2007). "The unbearable lightness of being and human nature: The reflection of Nietzsche and Heidegger in Milan Kundera's work". Journal of Azma. No. 53. pp.17-19.
- Nietzsche, F. (2001). "On truth and lies in an immoral sense". In Philosophy, knowledge and truth (translated into Farsi by Morad Farhadpoor). Tehran: Hermes.
- Punter, D. (2015). Metaphor (translated into Farsi by Mohammad Mehdi Moghimizadeh. Tehran: Elm.
- Petro, P. (1981). "Milan kundera' Search for Authenticity". Canadian Slavonic papers. Vol. 24. No. 1. pp. 44-49.
- Sartre, J.P. (2000). La Nause'e (translated into Farsi by Amir Jalal al-Din Alam). Tehran: Niloofar.
ــــــــــــــــــــــ (2015). Being and nothingness (translated into Farsi by Mahasti Mahreyni). Tehran: Niloofar.
 ـــــــــــــــــــــــ(2017). Existentialism is a humanism (translated into Farsi by Mostafa Rahimi). Tehran: Niloofar.
- Waugh. P. (2014). "Modernism and Postmodernism". In:  Modernism and Postmodernism and the Novel (translated by Hossein Payandeh). Tehran: Niloofar.
- Wicks, R. (2018). Modern French philosophy: From existentialism to postmodernism. (translated into Farsi by Pirooz Izadi). Tehran: Sales.