کارکرد روایت در مقابله با پاندمی بر اساس نظریه آلوده انگاری کریستوا، مطالعه موردی دکامرون

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار گروه نقد، نظریه و مطالعات میان‌رشته‌ای، پژوهشکدۀ زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران

10.22034/jlc.2022.362634.1507

چکیده

متن ادبی، روایت پناه بردن آدمی به دنیای تخیل است. نوشتار در برهه‌های زمانی متفاوت چه در آشوب‌های جمعی و چه در تنش‌های فردی، نقشی پالایشگر و درمانگر دارد. ساختارهای روایی با ساختارهای روانی در بافتی از روزگار و جهان نویسنده هم پیوند می‌شود و شگردهای روایی و ساختاری تازه‌ای را رقم می‌زند. بحران‌ها و آشوب‌های اجتماعی یا طبیعی منجر به بحران‌های وجودی می‌شود و با زیرورو شدن جهان و روان آدمی از دل این آشوب‌ها، سبک‌ها و ساختارهای تازه سر برمی‌کشد چنانکه نیای رمان مدرن یعنی دکامرون از دل طاعون قرن چهاردهم زاده شد. گفت‌وگو میان روان و متن، فرایندی پالایشی است که در کار هنری به سامان می‌رسد. ژولیا کریستوا به‌عنوان روانکاوی مسلط بر نظریه‌های نقد ادبی، نقش پالایش بخش ادبیات و هنر را در دوران مدرن در تبیین، تخلیه و تهی‌سازی آلودگی از طریق کلام می‌داند. کار هنری تنشی را در درون هنرمند به شکل نمادین و با خلق دنیایی دیگر، به سامان می‌رساند. راز خلق نخستین نمونه رمان مدرن شاید همین باشد: برون‌ریزی طردها و پذیرش عاطفه‌های ناهمخوان و ناسازگار در کنار هم از طریق امر نشانه‌ای و شبکۀ دلالتی که به شکل نمادین بازنمایی می‌شود. دکامرون اثر بوکاچیو در زمان فروپاشی نظام‌های اجتماعی بر اثر طاعون روایتی تازه و بدیع بود که همزمان با فروپاشی سنتها با سنت‌شکنی در سبک و محتوا، پیشگام رمان مدرن گردید.

کلیدواژه‌ها


برت، ا. (1397). کریستوا در قابی دیگر. ترجمۀ م. پارسا. تهران: شوند.##بوکاچیو، ج. (1397). دکامرون. ترجمۀ م. قاضی. تهران: انتشارات مازیار.##بورکهارت، ی. (1376). فرهنگ رنسانس در ایتالیا. ترجمۀ م.ح. لطفی. تهران: طرح نو.##پورعلی، ح.، فرهمند، ر.، و باقری، ن. (1392). خوانش رمان قاعده بازی فیروز زنوزی جلالی بر مبنای نظریۀ آلوده‌انگاری کریستوا. مطالعات داستانی، 2 (2)، 26ـ 39.##جنتی‌مهر، ح. (1380). دکامرون، ذکر جمیل قاضی. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، 49، 132ـ 135.##جهانشاهی افشار، ع. (1394). بررسی تطبیقی ویژگی‌های زنان در «دکامرون» با «سندبادنامه» و «کلیله و دمنه». ادبیات تطبیقی، 7 (13)، 33-57.##دورانت، و. (1367). تاریخ تمدن، رنسانس (جلد 5). ترجمۀ ص. تقی‌زاده و ا. صارمی. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.##دیویس، م.، و لوهم، د. (1399). پاندمی، مردم و روایت. ترجمۀ ا. یزدان‌پور. تهران: مؤسسۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی.##زمانی، ف. (1398). تحلیل اسطوره‌ای بینامتنی رمان حیرانی براساس نظریۀ آلوده‌انگاری ژولیا کریستوا. ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی، 15 (54)، 135-161.##سیدحسینی، ر. (1381). مکتب‌های ادبی. ج1. تهران: نگاه.##سانتاگ، س. (1393). بیماری به‌مثابۀ استعاره. ترجمۀ ا. کیانی‌خواه. تهران: حرفۀ نویسنده.##سلیمی کوچی، ا.، و سکوت جهرمی، ف. (1393). کاربست نظریۀ آلوده‌انگاری کریستوا بر شعر «دلم برای باغچه می‌سوزد» فروغ فرخزاد. جستارهای زبانی، 5 (1)، 89-106.##علامی، ذ.، و باباشاهی، ف. (1396). بررسی داستان سیاوش براساس نظریۀ آلوده‌انگاری کریستوا. پژوهش زبان و ادبیات فارسی، 15 (46)، 1ـ 26.##علوی‌پور، س.م.، و همکاران (1397). دوستی در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب. دو جلد. تهران: روزنه.##کریستوا، ژ. (1397آ). خودم را می‌سفرم (خاطرات، مصاحبه با سامویل دوک). ترجمۀ ت. گرکانی. تهران: قطره.##کریستوا، ژ. (1397ب). علیه افسردگی ملی (او گفت، سرپیچی). ترجمۀ م. پارسا. تهران: شوند.##کریستوا، ژ. (1399). مارسل پروست و ادراک زمان. ترجمۀ ب. برکت. تهران: دمان.##مک‌آفی، ن. (1385). ژولیا کریستوا. ترجمۀ م. پارسا. تهران: نشر مرکز.##مک‌نیل، و. ه. (1391). طاعون در تمدن و تاریخ. ترجمۀ م. بیگدلی خمسه. تهران: وستا.##Alami, Z., & Babashahi, F. (2018). Story of Siavash in Shahnameh Based on Julia Kristeva’s Theory of Abjection. Research in Persian Language and Literature, 46, 1-26. [in Persian]##Alavipour, S. M., et al. (2018). Friendship in the History of Western Political Thought. Two Volumes. Rozaneh. [in Persian]##Barrett, E. (2018). Kristeva Reframed. [Kristeva Reframed: Interpreting Key Thinkers for the Arts]. Translated by Mehrdad Parsa. Shavand. [in Persian]##Boccaccio, G. (2018). Decamerone. Translated by Mohammad Ghazi. Maziar. [in Persian]##Burckhardt, J. (1997). Renaissance Culture in Italy. [Die Kultur der Renaissance in Italian]. Translated by Mohammad Hasan Lotfi. Tarhe No. [in Persian]##Davis, M., & Lohm, D. (2020). Pandemics, Publics, and Narrative. Translated by Ismail Yazdanpour. Institute for Social and Cultural Studies. [in Persian]##Durant, W. (1988). The Story of Civilization, The Renaissance (Volume V). Translated by Safdar Taghizadeh & Abutaleb Saremi. Islamic Revolution Publishing and Education Organization. [in Persian]##Jahanshahi Afshar, A. (2016). Comparative Study of Women Characters in "Decameron" and "Sindbad" and "Panchatantra". Comparative Literature, 13, 33-57. [in Persian]##Jannti Mehr, H. (2001). Decameron, Mention of Jamil Ghazi. The book of the Month of Literature and Philosophy, 49, 132-135. [in Persian]##Kristeva, J. (2018a). I travel myself (Memories: Interview with Samuel Duke). [Je Me Voyage: Memoires: Entretiens avec Samuel Dock]. Translated by Tofan Garkani. Qatreh. [in Persian]##Kristeva, J. (2018b). Against National Depression (she said, defiance). [Revolt, she said]. Translated by Mehrdad Parsa. Shavand. [in Persian]##Kristeva, J. (2020). Marcel Proust and the Sense of Time. Translated by Behzad Barekat. Daman. [in Persian]##McAfee, N. (2006). Julia Kristeva. Translated by Mehrdad Parsa. Markaz. [in Persian]##McNeill, W. H. (2012). Plague in Civilization and History. [Plagues and peoples]. Translated by Manouchehr Bigdali Khamse.Vasta. [in Persian]##Pourali, H., Farhmand, R., & Bagheri, N. (2014). A Critical Reading of "Ghaedeye Bazi", a Novel by Firouz Zenouzi Jalali, Based on Julia Christeva's Theory of Abjection. Fiction Studies, 2, 26-39. [in Persian]##Salimi Kouchi, E., & Sokout Jahromi, F. (2014). Application of the Analytic Approach of the Theory of the Abjection in “I am concerned for the garden” by Forough Farokhzad. Language Related Research, 1, 89-106. [in Persian]##Seyed Hosseini, R. (2002). Literary Doctrines. Volume 1. Negah. [in Persian]##Sontag, S. (2014). Illness as Metaphor. Translated by Ehsan Kianikhah. Herfeye Nevisandeh. [in Persian]##Zamani, F. (2019). Mythical-Intertextual Analysis of "Heyrani"; Based on Julia Kristeva's Theory of Abjection. Mytho-Mystic Literature, 54, 135-161. [in Persian]##